ماهیگیری در کتابفروشی
تاریخ انتشار: ۹ دی ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۷۲۲۵۴۲
ایران جمعه: برای شروع، باید بگویم تنوع کتابهای روانشناسی که همگی باهم در یک گوشه کتابفروشی یا بخش مشخصی از اپلیکیشنهای کتابخوان قرار گرفتهاند، بسیار زیاد است! تا آنجایی که به سختی میتوان روی همه آنها برچسب روانشناسی زد! در این نوشتار سعی میکنم راهنمای شما در بخش روانشناسی کتابفروشیها باشم و کتابهای موجود در این بخش را به چند دسته مشخص تقسیمبندی کنم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
یک بار که در کتابفروشی دنبال کتابی میگشتم، گفتوگوی خانمی با دوستش را شنیدم که میگفت همه جا پرشده از این کتابهای روانشناسی زرد! بیعلت هم نیست! خوب میفروشد و مشتری دارد و بعد به فروشنده اعتراض کرد که چرا نام این بخش را گذاشتهاند روانشناسی؟ در اینجا کتابها هرچه هست جزء روانشناسی!
چند دسته کتاب روانشناسی داریم اصلاً؟
درست است! دسته اول کتابها همین کتابهای روانشناسی عامیانه است که البته نامهای متفاوتی میشود روی آنها گذاشت، روانشناسی موفقیت، کتابهای خودیاری، روانشناسی زرد و... اما من به آنها میگویم روانشناسی عامیانه چون هم روانشناسی است، هم مثل متونی که به زبان عامیانه نوشته میشوند، گهگاهی شکستگی دارد. در واقع من موافق نیستم که این کتابها هرچه هستند جزء روانشناسی اما موافق هم نیستم که دروازه ورود ما به علم روانشناسی محسوب میشوند. البته که نمیتوان این برچسب را روی همه کتابها زد. «خودت باش دختر!»، «باشگاه پنج صبحیها» و «برنامهریزی به روش بولت ژورنال» همگی کنار هم در کتابفروشی نشستهاند اما از یک خانواده نیستند.
دسته دوم کتابها، مختص نشرهایی است که مطالب روانشناسی را برای مخاطبان حرفهای منتشر میکنند. این مخاطبان حرفهای میتوانند دانشجویان روانشناسی یا کسانی باشند که میخواهند مواجهه بیواسطه با علم روانشناسی داشته باشند. این مواجهه بیواسطه خودش دو نوع است، کتابهای دسته اول یا دیگر کتابها. کتاب دسته اول کتابی است که خود صاحب نظریه آن را نوشته است. مثلاً اگر شما میخواهید در مورد فروید و روانکاوی بدانید میتوانید کتابهایی را بخوانید که نویسندهشان خود فروید است یا میتوانید کتابهایی که دیگر کارشناسان در مورد فروید و نظریهاش نوشتهاند، انتخاب کنید. مزیت کتابهای دسته اول همان دسته اول بودنشان است و مزیت کتابهایی که دیگران در مورد نظریه پردازان و نظریهشان نوشتهاند این است که در اکثر مواقع خلاصهتر، سادهتر و به روزتر هستند و اغلب با نقد همراه شدهاند.
دسته سوم، کتابهایی است که مثل دسته اول از علم روانشناسی فاصله نگرفته و مثل دسته دوم هم عصا قورت نداده است. در نتیجه میتواند با مخاطب غیرحرفهای از حیطههای مختلف روانشناسی حرف بزند. این دسته برای همه سنین و نقشها کتاب دارد: برای کودکان، والدین، بزرگسالان و نوجوانان. این کتابها یا اطلاعاتی کلی در مورد علم روانشناسی به شما میدهند مثل کتابهای رشد کودک و کتابهای تربیتی یا مسأله محور هستند که ابتدا اطلاعاتی در مورد مسأله میدهند و سپس راهحلها یا سرنخهایی برای درمان معرفی میکنند.
گونه در دریای نامراد کتابهای روانشناسی غرق نشویم؟
خب حالا تصور کنیم که شما مادر یا پدری هستید که میخواهید برای نوجوانتان در مورد اضطرابهایش کتاب تهیه کنید. برای این منظور کتابهای دسته اول و دوم در اغلب موارد مناسب نیستند. گام اول برای انتخاب کتابی که در نهایت بتواند اطلاعات درستی به شما بدهد و مؤثر واقع شود، انتخاب رویکرد مناسب است. این کار مثل انتخاب درمان مناسب برای کمردرد است. آیا شما ترجیح میدهید کمردرد را با اصلاح سبک زندگی درمان کنید، یا برایش دارو مصرف کنید یا آن را جراحی کنید؟ رویکردهای روانشناسی هم از جهات مختلف با یکدیگر متفاوت هستند. من اینجا با همان مثال درمانهای کمردرد سعی میکنم سرنخهایی در مورد هر رویکرد نشان بدهم. خب رویکرد روانکاوی که با فروید و آن صندلی معروفش شناخته شده، شبیه جراحی است. این رویکرد معتقد است تا گرههای قدیمی باز نشوند، نمیتوان مسائل کنونی را حل کرد، پس با تیغ گفتوگو و تداعی آزاد خیلی تدریجی به یک جراحی عمیق در روان دست میزند. مصرف دارو و انجام حرکات اصلاحی برای کمردرد هم شبیه رویکردهای رفتاری و شناختی- رفتاری است، این رویکردها معتقدند که اگر بلند شوید و همین الان دست به کاری بزنید، مثلاً از امروز به بعد مدام به خودتان نگویید که من ضعیفم یا... میتوانید مشکلاتتان را رفع کنید و در نهایت رویکردهایی مثل ذهنآگاهی هم شبیه به اصلاح سبک زندگی برای درمان کمردرد است و درمان بیشتر بر آرامسازی ذهنی و بدنی طی زندگی روزمره مبتنی است. البته رویکردهای روانشناسی از این تعداد بیشتر و از این مثالها پیچیدهترند و در صورت علاقهمندی میتوانید در کتاب نظریههای رواندرمانی نوشته پروچسکا، از نشر رشد، بیشتر در مورد آنها بخوانید. پس از انتخاب رویکرد مناسب با توجه به شخصیت، مشکل و شرایط کنونی زندگیتان میتوانید کتابی را در آن حوزه انتخاب کنید.
دسته آخر هم کتابهای اروین یالوم است که من ترجیح میدهم آنها را از بقیه کتابهای روانشناسی جدا کنم. کتابهای یالوم عمدتاً روایت یک مجموعه گفتوگوهای درمانی، با رویکرد اگزیستانسیالیسم و معنادرمانی است که روانشناسان را به درمان و مراجعین را به ایجاد تغییر در خود امیدوار میکند.
در نهایت در جعبههای کوچولوی این متن، کتابهایی معرفی میکنم که رسالت این 960 کلمه را به پایان برسانم!
انتهای پیام/
mdi-penزهرا بزرگزادهروانشناس کودکمنبع: ایران آنلاین
کلیدواژه: علم روانشناسی دسته اول
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۷۲۲۵۴۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا مشتری ۷۹ قمر دارد ولی زمین فقط یکی؟
خبرگزاری علم و فناوری آنا، مریم ملی؛ دیدن ماه توی آسمان شب همیشه جذاب و لذتبخش است حالا تصور کنید زمین بیش از یک قمر میداشت و شما وقتی به آسمان نگاه میکردید در هر طرف یک ماه متفاوت میدیدید! به نظر تصویری هیجان انگیز و رویایی میآید ولی بعضی از سیارات منظومه شمسی واقعا این طورند آنها چند قمر دارند و اگر کسی میتوانست از سطح آن سیارات به آسمان بالای سرش نگاه کند تعداد زیادی ماه با اندازههای مختلف و شکل و شمایلی متفاوت میدید.
اما چرا زمین ما باید فقط یک قمر داشته باشد؟ جواب به همان چیزی مربوط است که باعث افتادن سیب از درخت میشود و کمک میکند ما روی سطح زمین راه برویم، نیروی گرانش! ستارهشناسها سیارههای منظومه شمسی را به دو دسته تقسیم میکنند چون معتقدند این دو دسته فرقهای زیادی با هم دارند دسته اول سیارههایی مثل عطارد و زهره و زمین و مریخ هستند که از جنس خاک و سنگاند و دسته دوم سیارهای مشتری،زحل، اورانوس و نپتون که از جنس گاز هستند و به غولهای گازی معروفاند.
این دسته دوم از سیارات خاکی خیلی بزرگترند و این تفاوت در جرم و اندازه باعث میشود که نیروی جاذبه بیشتری هم داشته باشند. از بین این غولهای گازی اورانوس که کوچکترینشان حساب میشود، ۱۵ برابر زمین جرم دارد در حالی که مشتری بزرگترین سیاره منظومه شمسی ما ۳۰۰ برابر زمین، جرم دارد و همین باعث شده نیروی جاذبه عظیمی داشته باشد که هر خرده سنگی که از نزدیکیاش میگذرد را به دام گرانشش بیندازد. به این ترتیب تعداد خردهسنگهایی که جذب مشتری میشوند و شروع میکنند به گردش دور این سیاره خیلی زیاد است ولی زمین ما به نسبت جاذبه کمتری که دارد فقط یک تکه سنگ که همین ماه خودمان باشد را جذب کرده و در مدارش به دام انداخته است. جالب است بدانید مشتری تا اکنون که این مطلب را میخوانید ۹۵ قمر دارد و ممکن است تا چند وقت دیگر این عدد بیشتر هم بشود!
انتهای پیام/